عمل انتخاب از طرف مردمی به گروگان گرفتهشده و اسیر مشکلات و معضلات اساسی و ابتدایی زیستی خود، چه معنی میتواند داشته باشد؟ به ایرانیان نگاهی بیندازیم؛ بنا به آمار رژیمیان و در این میان کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی ایران،٥٨ % ایرانیان مشکل معیشتی دارند. حدود ده میلیون نفر معتادند( انواع مختلف مواد مخدر)، یک جمعیت ١٨ میلیونی حاشیه نشین ( با تمام گرفتاریهای آن)، در ابتدای سال تحصیلی جاری بیش از سه میلیون و دویستهزار کودک از رفتن به مدرسه به دلیل نبود بضاعت مالی بازماندند، درصد شهروندانی که دچار روانپریشی شدهاند به مرز ٥٠ درصد نزدیک میشود، مشکل مسکن، خوراک و درمان به صدر نگرانیهای مردمان ایران صعود کردهاند، ایرانیان دچار فروپاشی و نابهنجاری اخلاقی در روابط اجتماعی شده و بطور کلی مساله سکس و روابطه جنسی غیر مشروع( طبق عرف و شرع در ایران) به یک معضل اجتماعی حاد تبدیل شدهاست و …. دهها مشکل و گرفتاری دیگر که همهی آنها به جسم شهروند ایرانی برمیگردند، ایرانیان را محاصره کردهاند. اگر به لیست مشکلات نگاهی بیندازیم میبینیم که قسمت عمده این مشکلات و گرفتاریها به زندگی فیزیکی انسان ایرانی برمیگردند، به زبانی دیگر اکثریت شهروندان ایرانی گرفتار نیازیهای جسمی و جنسی خود شدهاند. گرفتارکردن و به اسارت کشاندن شهروندان اتفاقی نبوده و مختص به زمان زمامداری رئیس جمهور فعلی یا قبلی نیست. رژیمیان در ٣٨ سال گذشته از هر ابزار و امکان و راهکاری برای به گروگان گرفتن جسم مردم استفاده کرده و متاسفانه تا به امروز نیز توانستهاند از اکثریت شهروندان ایرانی، گروگان جسمی- جنسی بسازند.
بر طبق نظر فیلسوفانی چون راولز و دوورکین: مظلومان تحت فشار فقر را نمیتوان انسانهای آزاد دانست و بههمچنین آنهایی را هم که از نظامی اجتماعی در رنج و عذابند که عدهای را بر عدهای دیگر برتری میدهد نمیتوان آزاد به حساب آورد.
مختصر اینکه ” انتخاب” توسط انسان ناآزاد و گرفتار فقط در نظامی چون جمهوری اسلامی ” انتخابات” نام خواهد گرفت نه یک نظام دمکراتیک، آزاد و انسانمدار.
داستان رای دادن و ندادن هم بماند برای بعد
#شلمشوربایانتخابات