(نقدی کوتاه بر نوشتهای کوتاه از آقای دکتر رضا تقیزاده)
اولین بار است که میخواهم به چند نکته از یک مقاله بپردازم که توسط یکی از مخالفین جمهوری اسلامی نوشته شده و این نوشته کوتاه در رابطه با دو سازمان و شخص شناخته شده ایرانی است. ولی لازم است پیشاپیش بگویم که من نه در نقد سازمان و احزاب مخالف رژیم و یا به منظور تحقیر و یا کم جلوه دادن مبارزه و تلاش سازمانها، و شخص نامبردهشده این چند نکته را یادآوری میکنم بلکه هدفم تنویر افکار عمومی و دیالوگ شفاف با کسانی همچون آقای دکتر رضا تقیزاده و دفاع از جنبشی ملی دمکراتیک در غرب ایران است که به مدت٣٨ سال، بیشتر و جلوتر از همه به مخالفت با نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی برخاسته و با ادامه مبارزه آز آن زمان تا کنون متقبل هزینههای جبران ناپذیر و بسیار زیادی گشتهاست.
آقای رضا تقیزاده در مطلب خود که در وبسایت کیهان لندن منتشر شده از یک سوی به نقد و تحلیل سازمان مجاهدین خلق ایران و از سویی دیگر آقای رضا پهلوی پرداختهاند. در این نوشته کوتاه ایشان در حداقل دو مورد دچار اغراق و مطلقاندیشی شده و به باور من حق مطلب را ادا نکردهاند. دکتر تقیزاده در رابطه با قدرت بسیج و تدارکات به تمجید از مجاهدین پرداخته و مینویسند: ”مجاهدین خلق تنها اپوزیسیون جمهوری اسلامی است که قادر به سازمان دادن و تدارکات و حتی انجام عملیات علیه جمهوری اسلامی است.” و برای اثبات ادعای خود به ” (عملیات فروغ جاویدان- عمیات مرصاد، مرداد ماه سال ۱۳۶۷) ” اشاره میکنند.
به باور من آقای دکتر تقیزاده در این بخش دچار یکی از این احتمالات شدهاند: ١- با عملیات و کار نظامی آشنایی ندارند. ٢- با حال و احوال مخالفین رژیم آشنا نبوده و دامنه اطلاعات ایشان کافی نمیباشد. ٣- اساسا احزاب کردستانی را مخالف رژیم نمیدانند. ٤- یا احتمالا احزاب کردستانی مخالف رژیم جمهوری اسلامی را ایرانی نمیدانند، که به باور من تنها با فرض احتمال چهارم میتوان بر درستی ادعای ایشان صحه گذاشت، در غیر این صورت این ادعا بیانصافی است و همه میدانند که هیچ حزب و سازمان به اصطلاح سراسری به اندازه احزاب کردستانی(نسبتا) علیه رژیم جمهوری اسلامی عملیات انجام نداده و متقبل هزینه نگشتهاند. در این میان هم سهم حزب دمکرات عیان است. از طرفی دیگر لازم است گفته شود که هنوز هم در قالب دفاع مشروع در چند سال گذشته میان نیروهای سپاه پاسداران و پیشمرگه برخوردهای نظامی رخدادهاست.
نکتهی دیگری که مایل بودم بشکافم به شهرت و شناسایی برمیگردد که به زعم دکتر رضا تقیزاده: ” در ایران شاید از یکصد هزار پیر و جوان، نود درصد نام رضا پهلوی فرزند شاه و نام سازمان مجاهدین خلق را شنیدهاند در حالی که شگفتآور خواهد بود اگر حتی یک درصد از وجود و نام و نشان و تلاشهای گروههای دیگر اپوزیسیون شنیده باشند، چه رسد تاثیرپذیری از آنها.” چنین بیانی از یک فرد آکادمیک بسیار بعید است. اول اینکه بر چه اساسی نود درصد آن نمونه یکصد هزارنفری ایشان نام سازمان مجاهدین خلق و آقای رضای پهلوی را شنیدهاند؟ دوم اینکه آیا شنیدن نام به معنی مقبولیت محتوی و پذیرش برنامههایشان نیز است؟ سوم و عجیىبتر اینکه ایشان از کجا و بر اساس کدام نظرسنجی و تحقیق انجام شده مدعی هستند که حتی یک درصد از وجود و نام و نشان و تلاشهای گروههای دیگر اپوزیسیون خبری ندارند؟ و چهارم اینکه ایشان با طرفداری ضمنی از سازمان مجاهدین و آقای رضا پهلوی، از تاثیرپذیری حتی یکدرصدی تمامی بقیه اپوزیسیون دچار ناخرسندی شده و سعی دارند که خواننده مقاله خود را متوجه عظمت رقم ٩٩درصد بکنند.
با نظری اجمالی به این ادعاها، غیرعلمیبودن و مطلق اندیشی نظر نویسنده در این دو مورد قابل تشخیص است. به همین خاطر از ایشان و تمامی هموطنانی که بدینسان میبینند پیشنهاد میکنم که پیش از پیشنهاد برداشتن عینک به دیگران، در فکر چارهجویی برای عینک غبارگرفته خود باشند.
با هم تا آزادی
کاوه آهنگری
https://kayhan.london/fa/1396/04/16/%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%8C-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%88-%D8%AF%D9%88-%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7/