? ایران و خاورمیانه‌ پساسلیمانی

مردمان ایران در بند و اسیرند. به اندازه‌ای گرفتارند که نیازی به افزودن باری دیگر بر دوش آنان نیست. آنان‌ که در این میان باید هوشیار باشند، اپوزیسیون و فعالان سیاسی و مدنی‌اند که در میان تمامی فاکتورهای دخیل در صحنه، بیشترین مسئولیت شامل آنان می‌شود. چون مخالفین کنونی رژیم مدعیان سرنوشت سیاسی ایران‌اند.

رژیم توان مقابله با آمریکا را ندارد از هیچ روی، نه مالی، نه علمی٬ نه نظامی و نه حتی سیاسی. اگر جمهوری اسلامی به انبارهای پر از موشک خود بنازد، همچنان‌که قاسم سلیمانی با حداکثر هشتاد کیلوگرم وزن را از هوا زدند، منهدم کردن انبارهای پر از موشک این رژیم برای آمریکا و متحدانش کاری بَس آسان‌تر است، پس قابل هیاهو نیست.

جمهوری اسلامی روز به روز منزوی‌تر می‌شود و میدان‌هایی را که به ناحق غصب کرده‌ بود، یکی پس از دیگری از دست می‌‌دهد. اما یادمان باشد که «کشور ایران»٬ میدان و جولانگاه اصلی و بزرگ٬ همچنان در دست این هیولای خونخوار است.

جمهوری اسلامی چنان دستگاه ایدئولوژیکی است که به راحتی با قربانی کردن فرزندانش کنار می‌آید. چهار دهه گذشته این موضوع را به خوبی برای ما اثبات می‌کند. رژیم حاکم بر ایران به کشته شدن قاسم سلیمانی نیاز داشت. این هیاهو برای این رژیم در دو سطح خارجی و داخلی قابل مصرف است٬ ولی در داخل ایران به چنین عاشورایی بیشتر نیازمند بود.

خامنه‌ای قصد رویارویی با آمریکا و متحدانش را به صورت جدی نخواهد داشت٬ چون می‌داند که اشتباهات‌شان با پاسخ‌های مرگباری روبرو می‌شوند٬ مگر به دستور و خواست قدرت‌های امنیتی و کارگردانان سیاست منطقه‌‌ای که دستانی بسیار قوی و متفذی در امنیتی‌ترین سطوح و لایه‌های این نظام استبدادی دارند.

جمهوری اسلامی آمادگی کامل را برای زهر‌چشم گرفتن از مخالفان خود و شدت بخشیدن به سرکوب در داخل کشور را پیدا خواهد کرد٬ و ظاهرا این برای رژیم حیاتی است. اینجاست که مردمان ایران و مخالفان رژیم چه در قالب احزاب و سازمان‌ها٬ و چه فعالین سیاسی و مدنی٬ لازم است با دیدی استراتژیک و دورنگرانه در جهت نجات ایران و ایرانی، مبارزه‌ای جدی و همه‌جانبه را شروع کنند. به احتمال زیاد رژیم در جهت حذف چهره‌های شاخص اپوزیسیون قدم‌هایی بردارد. پس لازم است که رفتار و حرکات رژیم جدی گرفته شود ونوعی همکاری امنیتی در میان اپوزیسیون شکل بگیرد.

مدعیان سرنوشت سیاسی ایران لازم است مسئولیت رهبری مرحله گذار از جمهوری اسلامی را تقبل کرده و وضعیت فعلی میان رژیم اسلامی حاکم بر ایران و مردمان ایران را که به درستی یک وضعیت جنگی است، برای مردم تشریح٬ و خود و مردم را برای رویارویی با این نظام اهریمنی آماده کنند.

هـمچنان‌که فروریختن برج‌های دوقلو که از یک سو اوج توانایی گفتمان ترور و خشونت را به جهانیان نشان داد و از سویی دیگر نظم سیاسی در جهان رو به سویی دیگر کشاند، سرنوشت خاورمیانه را نیز می‌توان به پیش و پس از قاسم سلیمانی تقسیم کرد. در واقع می‌توان به طور نسبی گفت کشته شدن سلیمانی به معنی فروریختن نظم امنیتی/سیاسی و حتی نظامی‌ بود که٬ به ویژه از سال ۱۹۹۱ به بعد، توسط جمهوری اسلامی و آن‌هم از طریق سپاه قدس میلیاردها دلار و صدها هزار انسان هزینه‌‌ داشته است.

برای رویارویی درست و کم هزینه، در حال حاضر و آینده، بهترین و سریع‌ترین روش، گذر از توهمات و توطئه‌هایی چون ”بد و بدتر”، ”خاکستری” ، ”اصلاح‌طلب”، ”تدبیر و امید”٬ ”میانه‌رو” و امثال آن است. برای رسیدن به آزادی و ایرانی آزاد نباید بر سر ”آزادی” و حقانیت مطلق آن، هیچ مصالحه‌ای صورت بپذیرد. چون این فقط آزادی است که حق مردم ایران است بدون هیچ حاشیه و اگر و امایی.

✍?: کاوه آهنگری

#جنبش_فدرال_دموکراتیک_ایران
#جنبش_پنجه‌های_رنگین
#_پنجه‌های_رنگین
#idfm

@idfm_official

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *