وقایع اتفاق افتاده در چند روز اخیر بسیاری از لایههای پنهان امنیتی/سیاسی رژیم را برملا کرده است. از کشته شدن قاسم سلیمانی و تیم همراهش گرفته تا سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی در حوالی تهران.
این اتفاقات چند روز اخیر دارای اینهمانی و نقش مکمل برای یکدیگر نیز هستند. در این نوشته کوتاه میخواهم تکههای این پازل را کنار هم چیده تا شاید بخشی از ابهامات نهفته در وقایع هفته گذشته روشن گردد.
در چند سال گذشته تعداد زیادی از مهرههای امنیتی رژیم حاکم بر ایران پا به فرار گذاشته و به کشورهای غربی پناهنده شدهاند. این افراد یا از قبل در داخل ایران در همکاری با آژانسهای امنیتی کشورهای دیگر بودهاند و یا اینکه بدون اتصال به نهادهای امنیتی فرامرزی، جانشان به خطر افتاده و یا به بنا به منافع شخصیشان از کشور خارج شدهاند. جالب اینکه، جمهوری اسلامی با بیشتر این کشورها درچند دهه گذشته در تقابل امنیتی و سیاسی بودهاست؛ به ویژه آمریکا، بریتانیا، آلمان، فرانسه و اسرائیل.
نمونههای زیادی از این دست مشاهده شده که این افراد پس از رفتن به خارج از کشور٬ اطلاعات مهمی را با خود حمل کرده و در اختیار نهادهای امنیتی کشورهای دیگر قرار دادهاند٬ و بخشی هم در اختیار رسانهها قرار گرفته و به اطلاع مردم رسیدهاند. اما مهمتر از این موارد، توانایی خارج کردن مقدار زیادی مدارک و اسناد نوشتاری، صوتی و تصویری از مهترین مکانها و مخفیگاههای امنیتی رژیم توسط سازمانهای جاسوسی سیا و موساد است که همه جهان هم شاهد آن بودهاند، به عنوان نمونه خارج کردن دهها کیلو سند مربوط به پروژه هستهای ایران توسط سازمان موساد و پردهبرداری از این اسناد توسط نخستوزیر اسرائیل.
لورفتن مسیر سفر قاسم سلیمانی و تیم همراهش از لبنان به عراق و کشتهشدن او و نه نفر از همراهانش در دقایقی پس از فرود و خارج شدن از محوطه فرودگاه را میتوان به عنوان وجود حفره در دیواره امنیتی قاسم سلیمانی به حساب آورد. از طرف دیگر هماهنگی سران نظام با واشنگتن و اجرای کارناوال موشک پراکنی به غیر از آگاهی کامل بر ضعفشان در مقابل آمریکا، فقط برای مصرف داخلی بوده است. به دنبال آن مورد هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اسناد و مدارکی که بلافاصله منتشر میشوند، صاحبنظران را دراین زمینه بیش از پیش به یقین نزدیک کردهاست. در میان تمامی اسناد و مدارک یکی از آنها گمان ما را بر ادعای فروپاشی دیوار امنیتی رژیم دوچندان میکند.
فیلم پخش شده و مورد تایید قرار گرفته توسط بسیاری از کارشناسان و تیمهای تحقیقاتی دولتهای بریتانیا، آمریکا، کانادا واعتراف رژیم به شلیک موشک هم اضاف بر آن، از همان حادثه برخورد موشک با هواپیما است.
آیا این سوال در ذهن شما نقش نمیبندد که این فرد در این گوشه از حوالی تهران در این وقت شب و دقیقا در این جهت مشخص که مسیر حرکت هواپیما است، چرا باید همراه با سیگارکشیدن در حال فیلم برداری باشد؟ آیا این فردی که در حال فیلم برداری است، از قبل میدانست که در این نقطه و مسیر از آسمان تهران آن هم درتاریکی شب، هواپیمایی عبور خواهد کرد؟ بعداز انفجار امکان فیلمبرداری از طرف افراد دیگر یا حتی این فرد بسیار منطقی است، به هر حال شهروندی بیدار بوده و پس از شنیدن صدای انفجار به دنبال آن گشته و با مشاهده آتش در آسمان به فیلمبرداری پرداخته است که چند فیلم از این نوع، در رسانهها منتشر شدهاند. اما فردی را تصور کنید که بدون هیچ حاشیه و صحبتی، دقیقا مسیر و نقطهای را فیلمبرداری میکند که قرار است موشک به هواپیما اثابت کند. امکان تصادفی بودن چنین فیلم برداری با توجه به موارد یاد شده نزدیک به صفر است. پس استدلال منطقی این است که این فرد عضو و یا در همکاری با تیمی بوده که مسئول شلیک موشک است.
حال سوال این است که آیا فردی که در هماهنگی با تیم مسئول پرتاب موشک درحال فیلمبرداری است، عضو سپاه است؟ به نظر من این از اهمیت چندانی برخوردار نیست٬ بلکه هماهنگی میان تیمی که از قبل پرتاب موشک به یک هواپیما را برنامهریزی کرده بوند، مهمتر است و اینکه آیا این تیم و یا این فرد که در همکاری با این تیم بودهاست، همکار سازمانهای جاسوسی فرامرزی است؟ جواب این پرسش در سطح بسیار بالایی مثبت است. زیرا امکان اینکه سپاه پاسداران بخواهد از خود ردی باقی بگذارد نزدیک به صفر است، مگر اینکه کسی یا کسانی در رده بالای سپاه (قطعا فقط مسئولان رده ی بالا در پرتاب موشک دارای چنین صلاحیتی هستند) مجاز به اجرای دستور شلیک موشک بوده باشند. پس تنها یک فرض باقی میماند و آن اینکه تیم یا یکی از اعضای تیم اجرایی شلیک موشک در همکاری با سازمانهای جاسوسی ضد جمهوری اسلامی بوده٬ و یا اینکه فرد فیلم بردار اگرچه سپاهی است ولی میتواند مردمی باشد و با آگاهی از جنایت و سبعیت رژیم، برای به چالش کشاندن هرچه بیشتر جمهوری اسلامی در سطح جهانی، چنین مسالهی مهمی را ضبط و فاش کرده است.
هم چنانکه که قبلا هم تاکید شد دیوار امنیتی رژیم حاکم بر ایران فرو ریخته است و در صورت پذیرش این ادعا، میتوان نتیجه گرفت که جمهوری اسلامی اگرچه در سرکوب و کشتار شهروندان ایرانی و حیف و میل ثروت و سامان مردمان ایران یدی طولانی دارد٬ اما در مقابل جهان به طور عموم٬ و غرب به ویژه، فاقد توانایی لازم برای کنترل و اجرای تدابیر و برنامههای امنیتی خود است. به تعبیری دیگر، جمهوری اسلامی در مقابل مردم بیگناه، ایران را هنوز در دستانش دارد، اما در مقابل حریفان خارجی خود، تا حد بسیار زیادی، ایران و سرنوشت آن را به آنان واگذار کرده است.
در پی وقایع هفته گذشته کاملا مشخص شد که سپاه پاسداران و اتاق فرماندهی آن با حضور شخص خامنهای، در مقابل آمریکا و مواضع نظامیاش در کشور همسایه تا چه اندازه ضعیف، و در مقابل جان و کرامت شهروندان ایرانی همچنان به غایت بیرحم است. بنابراین، آنان که به استقلال ایران معتقدند بدانند، اولین و مهمترین گام برای بازگرداندن استقلال ایران و کرامت ایرانیان، بیرون آوردن ایران از چنگ دشمن قسم خورده آن یعنی جمهوری اسلامی است.
✍?: کاوه آهنگری
#جنبش_فدرال_دموکراتیک_ایرا
#جنبش_پنجههای_رنگین
#_پنجههای_رنگین
#idfm