هفت سال پیش در چنین روزی در هامبورگ آلمان با جمعی از چهرههای سرشناس مخالف رژیم جمهوری اسلامی دورهم به شور نشستهبودیم. موضوع چرایی عدم اتحاد اپوزیسیون رژیم بود. من آن روز برای دومین بار با الهام از تئوری امیل دورکهایم جامعهشناس سرشناس فرانسوی که در آن جوامع را به دو گونه مکانیکی (سنتی) و ارگانیکی (مدرن) تقسیم بندی میکند، از ضرورت #اتحاد_ارگانیک سخن به میان آوردم. بار اول در نشست دوم UDI در بروکسل در سال 2012 کل ایده را در قالب یک پرزنتهیشن ارائهدادم، که بعدها مقالهای شد و در وسایت اخبار روز هم منتشر شد. در این مقاله و ایده، تاکید بر گذر از اتحاد مکانیکی به اتحاد ارگانیک است. بدین معنی که در اتحاد مکانیکی اغلب بر نقش یک فرد( رهبر) یا یک حزب تاکید میشود، این در حالی است که ایران از بسیاری لحاظ یک جامعه متکثر است. پس اصولا نمیتوان ایرانیان را در زیر پرچم یک سازمان یا تحت رهبری یک فرد متحد کرد. به همین دلیل بهترین راه (به گمان من) پناه بردن به متدی ارگانیگ است. اجرای این روش مستلزم قبول و اعتراف رسمی به وجود همدیگر است. مادام روش مکانیکی جوابگو نیست پس بهتر است با قبول همدیگر، به میزان توانایی و سهم هر واحد (عضو) شرکت کننده در پروژه اتحاد، وظایف و اختیارات نیز تقسیم و واگذار شود.
برای این نوع همیاری با هدف رسیدن به اتحاد دو راه بیشتر وجود ندارد:
– اتحاد بر مبنای کلیات نوع نظام سیاسی آتی ایران در میان اپوزیسیون
– و یا توافق بر روی پروژههای مبارزاتی- میدانی علیه جمهوری اسلامی.