کاوه آهنگری
یکی از دلایل عمده عدم #اتحاد و #یکپارچگی در میان رنگین کمان ایران، افکاری اینچنینی است که در طول چیزی کمتر از یک صد سال گذشته بیشترین تاثیر را در تشدید ”مرکز گریزی” ملیتهای غیرفارس در #ایران داشتهاست.
ظاهرا این نوشته و ایده در فصل سوم کتاب ” زبان و تفکر” نوشته محمدرضا باطنی قید شده است. در چند اسلاید توضیحی مربوط به این کتاب در یکی از وبسایتها سوال و جوابی منتشر مطرح شدهاست:
” چنانچه بر اثر تصادف یا بیماری قدرت سخن گفتن را از دست بدهیم، آیا قدرت تفکر را نیز از دست خواهیم داد؟ این سوال تازگی ندارد و از دیر باز توجه فلاسفه و متفکرین را بخود مشغول داشته است. افلاطون معتقد بود که در هنگام تفکر روح انسان با خودش حرف میزند.”
در ادامه و اسلاید بعدی آمدهاست که: ” واتسون از پیشروان مکتب رفتارگرائی در روانشناسی این مطلب را به نحوی دیگر بیان کردهاست. او معتقد است تفکر چیزی نیست مگر سخن گفتن که به صورت حرکات خفیف در اندامهای صوتی درآمده است. بعبارت دیگر تفکر همان سخن گفتن است که و از ده شده و به صورت حرکات یا انقباضهائی خفیف در اندامهای صوتی ظاهر میشود.”
ظاهرا #روانشناسی زبان این نظرات را افراطی میداند و پاسخ این سوال را با احتیاط چنین بیان میکند: ” #زبان تنها شرط و تنها عامل موثر در فعالیتهای عالی ذهن چون تفکر نیست ولی شاید مهمترین عامل باشد. تفکر بدون استفاده از زبان ممکن است ولی این نوع تفکر بسیار ابتدائی است وقدرت تجرید در آن بسیار ضعیف است تا آنجا که شاید نتوان بر آن نام تفکر اطلاق کرد.”
حال با این اوصاف نگاهی به خود به عنوان یک غیرفارس زبان بیندازیم! چه میبینیم و چه باید گفت؟
آیا همین نوشته دکتر باطنی که به فکر فارسیزه کردن تمام ایران است و مورد استقبال دیگران در زمان کنونی قرار گرفته دلیل کافی و روشنی نیست تا یک بار برای همیشه به پروژه #زبانکشی و تحقیری صد ساله که در در واقع یک جنایت علیه بشریت است، خاتمه دهیم؟
@kawaahangari