تراژدی و وعدهٔ حق تعیین سرنوشت

✍️ برایان سلاتری
ترجمه: کاوه آهنگری
قسمت هفتم و پایانی
هنگامی که جولیوس نیرر از ریاست جمهوری تانزانیا در سال ۱۹۸۵ کنار رفت، امیدهای او برای اتحادیهٔ فدرال با دیگر کشورهای آفریقای شرقی محقق نگشت. با این حال، داستان به همین‌جا ختم نشد. در طول پانزده سال، کنیا، تانزانیا و اوگاندا معاهده‌ای را امضا کردند، که در آن جامعهٔ منقرض شده شرق آفریقا را احیا می کرد. این معاهده، با تکرار آرمان‌های نیرر، تاکید می‌کند که با همکاری بیشتر «استانداردهای زندگی مردم آفریقا را ارتقا می‌دهد، ثبات اقتصادی را حفظ و ارتقاء می‌دهد، روابط نزدیک و صلح‌آمیز را میان کشورهای آفریقایی تقویت می‌کند و مراحل متوالی تحقق انجمن اقتصادی آفریقایی و اتحادیه سیاسی پیشنهادی را تسریع می‌کند».
در سال ۲۰۰۵ میلادی، یک اتحادیهٔ گمرکی تمام عیار در میان کشورهای شریک در این پروژه به اجرا درآمد و پنج سال بعد پروتکلی برای ایجاد بازار مشترک عملیاتی شد. پس از آن اعضای انجمن نیز گسترش یافته است. در سال ۲۰۰۷ میلادی، رواندا و بوروندی به این سازمان پیوستند و در سال ۲۰۱۶، سودان جنوبی ششمین عضو این سازمان شد. مجموع جمعیّت جامعه، اکنون بالغ بر ۱۷۷ میلیون نفر است، که مساحتی معادل دو و نیم میلیون کیلومتر مربع و بیش از دویست گروه قومی، زبان و فرهنگ را شامل می‌شود.
اخیراً، جمهوری دموکراتیک کنگو درخواست پیوستن به انجمن را داد که اتحادیه را در سراسر آفریقا، از ساحل شرقی تا غرب، گسترش می‌دهد. در سطح سیاسی نیز، طرح‌هایی برای تشکیل فدراسیون شرق آفریقا نیز در حال انجام است. در سال ۲۰۱۷، سران کشورهای مشترک، کنفدراسیونی را به عنوان مرحلهٔ انتقالی در مسیر یک فدراسیون سیاسی شناسایی کردند و سال بعد کمیته‌ای متشکل از کارشناسان را بوجود آوردند که وظیفهٔ تهیهٔ یک پیش‌نویس قانون اساسی منطقه‌ای تا تاریخ ۲۰۲۳ میلادی را برعهده گرفتند. موانع مهم هم‌چنان باقی مانده‌اند، به طوری‌که یکی از منتقدین، با استناد به یک ضرب‌المثل سواحیلی می‌گوید: «هاراکا، هاراکا، هاینا باراکا – عجله، عجله برکتی ندارد». با این وجود، هنوز احتمال تحقق یافتن امیدهای جولیوس نیرر برای اتحاد بیشتر در آفریقا، در درازمدت، وجود دارد.
نتیجه‌گیری:
از این تلاش‌های مستمر در شرق آفریقا چه درس‌هایی می‌توان گرفت؟ در این زمینه، چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد که ما را بسیار فراتر از مقالهٔ حاضر می‌برد. اما یک درس در این میان برجسته است، تئوری منفی حق تعیین سرنوشت ملی، در وظیفه‌ای که پیش روی ما قرار دارد ما را دچار اشتباه و گمراهی می‌کند؛ بدین معنی که، در ساختن چارچوب‌های گسترده‌تر برای تعامل انسانی، چارچوب‌هایی که احترام متقابل و احساس تعهد را تقویت می‌کند، جامعه و همبستگی بیشتر را تقویت می‌کند، ما را دچار خطایی بزرگ می‌کند. این چارچوب‌ها مبناهایی اساسی، برای پیشرفت در رفاه و حقوق بشرهستند. در غیاب آنها، فقر، درگیرهای اجتماعی و جنگ‌های آشکار همچنان آفت بشریت خواهند بود و حقوق اساسی انسان‌ها و جوامع تضعیف و شرایط ضروری برای شکوفایی فردی و گروهی را از بین برده می‌شوند.
نظریهٔ منفی حق تعیین سرنوشت ملی، نه تنها ما را در آنچه که باید انجام دهیم، دچار اشتباه می‌کند، بلکه مانع از تلاش‌ها برای رسیدن به آن هدف می‌شود. اگرچه بصورت تاکتیکی امکان ایجاد چندپارگی یا افتراق سیاسی را ممکن می‌کند، اما در واقع ساختارهای هنجاری اصلی مورد نیاز برای خدمت به آرمان‌های گسترده‌تر، معطوف به رفاه و حقوق بشر، همان هدفهای مورد ادعا را با ایجاد تناقض، تضعیف می‌کند. بهتر است که این ارزشها از طریق ایجاد چارچوب‌های چندملیتی که گروه‌های قومی و فرهنگی مختلف را به تعامل و کار برای اهداف مشترک تشویق می‌کند، آن‌هم از طریق حق تعیین سرنوشت مثبت، تضمین شوند. جهان مکان ثابتی نیست که برای همیشه به «ما» و «آنها» تقسیم شود. همان‌طور که جولیوس نیرر تأکید کرد، نیاز مبرمی برای انسان‌ها وجود دارد که همدردی‌ها و افق‌های اخلاقی خود را گسترش دهند. با این حال، فرهنگ مدارا (Tolerance)، بدون هم‌یاری به وجود نمی‌آید. این طفل در رحم مادر (نظریه حق تعیین سرنوشت مثبت) برای به دنیا آمدن، نیاز به یک ماما تحت پوشش هنجارهای قانونی دارد. آینده بشریت به چنان ساختارهای قانونی بستگی دارد که نشان دهد «دیگری» نیز «ما» است.
🎯 پ. ن. ۱: «برایان سلاتری»، استاد ممتاز حقوق و پژوهشگر ممتاز در دانشکده حقوق
Osgoode Hall Law School of York University
در تورنتوی کانادا است. ایشان تالیفات متعددی در زمینهٔ حقوق بومی، قانون و نظریه حقوقی دارد.
🎯 پ. ن. ۲: ژانوس، در اساطیر رومی، خدای دروازه‌ها، دربها، گذرگاه‌ها و مسیرهای ورودی، و هم‌چنین خدای آغازها و پایان‌ها بود.
🎯 پ. ن. ۳: “Ujamaa” در زبان سواحیلی به معنای «برادری» است که یک ایدئولوژی سوسیالیستی بود و به طور کلی، سیاست‌های توسعهٔ اجتماعی و اقتصادی جولیوس نیرر در تانزانیا، پس از استقلال از بریتانیا در سال ۱۹۶۱ میلادی را تشکیل می‌داد.

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*