(بازنشر)
شاید اسلحه تو را محافظت کند ولی بدون تردید به تو آزادی نخواهد داد.
ایدهای داشتم در رابطه با آزادی که در یک جمله خلاصه و در فیسبوک خودم منتشر کردم. ظاهرا این جمله سرشار از ناگفتههاست، نقد و نظرات متعددی را باخود به همراه آورد به همین خاطر برآن شدم که هرچند کوتاه و در حد توان خود آن را شکافته و شاید که بتوان با علاقه مندان به این موضوع به گفتگو نشست.
عدهای از منتقدین بر این نظرند که در ین ایده اسلحه و وجود آن نفی شدهاست، عدهای دیگر بر این باورند که اگر کردستان آزاد شود پس کردها آزادند، دوستانی بر این باورند که ملت کرد میتواند از طریق اسلحه به آزادی برسد، دوستی دیگر میگوید که میشود آزادی بدست آمده را از طریق اسلحه مصون نگهداشت. بعضی از دوستان صحبت از دیپلماسی میکنند و آن را با آزادی مترادف میدانند. در جایی دیگر دفاع و آزادی همسان انگاشته میشود، آیا اسلحه وسیله است؟ و ….. غیره.
در این ایدهی کوتاه به باور من نه وجود اسلحه نفی شده و نه آزادی از اسلحه خواهد زائید. با نگاهی اجمالی میبینیم که آزادترین و دمکراتترین کشورها دارای بیشترین و پیشرفتهترین نوع اسلحهها هستند. از طرفی دیگر دفاع از خود به عنوان یک اصل مسلم درآمده و حتی ماده 51 منشور سازمان ملل متحد صراحتا به حق دفاع از خود اشاره نموده است. اگر تجاوز و حملهای صورت گیرد دفاع از خود حتی با اسلحه مشروع میباشد. پس به این ترتیب رابطه حق دفاع از خود با اسلحه زیاد پیچیده نیست. ولی بدون تردید نمیتوان آزادی را با اسلحه یکسان انگاشت، اسلحه موجودی بی جان و بیشعور و جان ستان است ولی آزادی چه؟
آزادی تنها خودبودن و برای خود بودن نیست، بلکه توانایی با دیگران و برای دیگران بودن نیز هست. آزادی فهم چگونه بودن با خود و دیگری است. آزادی رویکرد، بینش، فهم، منطق، خود آگاهی و خودشناسی است. آزادی دانستن حد و حدود خود و شناخت حق و حقوق دیگری است. آزادی نظم است، قانون گرایی و رعایت و احترام به آن است. آزادی قانون است، آزادی باور و هستی ارگانیک است. نوعی بودن که برخاسته از اندیشه ارگانیک یعنی همه با هم بودن است. آزادی شعور است، نوع نگاه است. آزادی باورمند بودن به گفتگو است چونکه تنها در حالت گفتگو است که طرفین حق وجود و حضور همسان خواهند داشت. آزادی آشتی است یا با آن، نه جنگ بلکه در قطب مخالف با آن. آزادی بردباری و تحمل بودن دیگری است. آزادی انسانیت و انسان دوستی است. آزادی هم حق است هم وظیفه، حق بودن خود و وظیفه پاسداشت بودن و هستی دیگری. آزادی رها بودن از قید و بند ایسمهای تکساحتی یان هرگونه خوانش تکساحتی از هر ایسمی است در این گیتی. آزادی یعنی نبود جزماندیشی و بنیادگرایی . آزادی تعریف خود بر منبای نفی غیر خود نیست. آزادی کشیدن دیوار و حصار بدور خود نیست. آزادگی کشتن مخالف خود نیست. آزادی در حین برای خود بودن مسئولیتی اخلاقی در برابر دیگران است. “” آزادی با منطق رابطه تنگاتنگ دارد”” (اریک فروم). بهمین خاطر جامعهی تهی از منطق یا رشد نیافته در بعد منطق زیستن و چگونه زیستن نمیتواند آزاد باشد. آزادی با امنیت ارتباطی مستقیم دارد و “” تنها چیزی که امنیت را میتواند تامین کند، آزادی است.”” ( کارل پوپر). با این حساب نمیتوان بدون امنیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، دینی، جنسی و جسمی از آزادی سخن راند یا آزاد بود. آزادی برای انسان اجتماعی یعنی وجود عقلیت اشتراکی، قراردادی و ارگانیک.
آزادی آنچکه باید باشد است و تنیده در دمکراسی و “” دمکراسی آنجاست که مردم توانایی بازداشتن حکام و مسئولان برتر خود را از خودسری داشته باشند.”” ( کلود. آ. هلوتیوس). آزادی حق مخالفت و وتغییر و تحول خواهی است.
آزادی آزادی است.
12.08.2011
Be the first to comment