تاملی بر تازه‌ترین پروژه مجازی رضا پهلوی

✍️ کاوه آهنگری

سلطنت‌طلبان از اینجا مانده و از آنجا رانده، این بار پس از شکست سیاسی تمام عیارشان  در مبارزه علیه نظام استبدادی ”جمهوری اسلامی” برای جلب افکار عمومی از طریق رسانه‌های تحت امرش به پروژه‌ لعابدار و شیکی به نام “پروژه شکوفایی ایران” روی آورده‌اند. می توان یقین داشت این پروژه هم مانند پروژه‌های پیشین رضا پهلوی به شکست خواهد انجامید. در این نوشتار به گسست و گسلهای موجود در این پروژه خواهیم پرداخت.

 

برای توسعه همه‌جانبه و پایدار مجموعه‌ای از شرایط اساسی در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و زیست‌محیطی باید فراهم باشد. این نوع توسعه نه‌تنها به رشد اقتصادی می‌پردازد بلکه به عدالت اجتماعی، حفظ محیط‌ زیست و پایداری نسل‌های آینده نیز توجه دارد.

بر همگان مسلم است کە توسعه همه‌جانبه و پایدار تنها در صورت وجود یک حکومت دموکراتیک قابل حصول است نه در چارچوب رژیم استبدادی خامنه‌ای و یا حتی حکومتی تحت لوای رضا پهلوی و اطرافیان وی. از یاد نبریم که برای شروع توسعه پایدار و همه جانبه به یک حکمرانی خوب ( Good Governance) نیاز داریم. این مفهموم جدید و مهم در اندیشه سیاسی، خود دارای ویژگیهای مهمی از جمله؛ شفافیت، پاسخگویی، مبارزه با فساد، مشارکت مردم، ثبات سیاسی، امنیت داخلی و … است.

هدف غایی این سطور محک زدن رضا پهلوی و اطرافیانش با این شاخص ها می باشد.

 

پیشتر اشاره شد این نوع توسعه در ابعاد گوناگون ازجمله سیاسی و فرهنگی قابل پیگیری است. در واقع توسعه همه‌جانبه و پایدار یک حرکت هوشمندانه، استراتژیک و چند بعدی است نه تک ساحتی به مانند اقدامات پدر و پسر، دو شاه مستبد و بی‌تدبیر پهلوی.

” فرهنگ” در امر توسعه یکی از کلیدی ترین مباحث است. بدین معنی که فرهنگ نقش مهمی در پیشبرد دمکراتیک و پایدار توسعه ایفاء می‌کند. این هم به بعد روانشناختی، حقوق‌بشری و امنیتی این مقاله که همانا توسعه است بر‌می‌گردد.

با این اوصاف یکی از شرایط مهم برای شروع توسعه همه‌جانبه و پایدار، حفظ و تقویت هویتهای فرهنگی در چارچوب توسعه است. در این رابطه می‌توان به منابع زیر که توسط سازمانی جهانی یونسکو و دیگر نهادهای معتبر منتشر شده‌اند مراجعه کرد:

  1. Culture: at the Heart of Sustainable Development Goals  by Jyoti Hosagrahar (UNESCO)
  2. Culture’s Contribution to Sustainable Development
  3. Culture(s) for Sustainability: Integrating Local Cultures into Sustainable Development Strategies, by Frantz Dhers (Culture Action Europe)
  4. Culture for the 2030 Agenda, by Jyoti Hosagrahar

پرسشهایی که در اینجا  به ذهن خطور می‌کنند، می‌توانند اینها باشند؛  دو شاه مستبد پهلوی چه رویکردی در رابطه با  لزوم ”  حفظ و تقویت هویت‌های فرهنگی” داشتند؟ آیا  در چارچوب توسعه همه‌جانبه و پایدار، رضا پهلوی و مشاورانش چه اقدام عملی در جهت تقویت و تجمیع هویتهای فرهنگی غیرفارس برای بالا بردن نرخ مشارکت انجام دادە اند؟

مهمتر این که چرا هیچ برنامه‌ی مشخص و شفافی برای عبور از رژیم آخوندی، در چهارچوب یک همبستگی و ائتلاف دموکراتیک ارائه نداده اند؟ البتە هرازچند گاهی با نمایش های بە ظاهر سیاسی مجازی، سعی در اغفال افکار عمومی شده ولی این رویکرد مسموم به غیر از خدمت به جمهوری اسلامی و کمک به تداوم عمر این حکومت سفاک، نتیجه دیگری خواهد داشت؟

نکته آخر و مهم از نگاه نگارنده که یک فعال سیاسی کورد هستم، موضع و رویکردی سیاسی است نسبت به نمایشی مجازی از سوی رضا پهلوی و اطرافیانش. بدین معنی که اگر توسعه همه جانبه و پایدار با ساختار فرهنگی و اجتماعی ارتباط مستقیم و سازنده‌ای دارد، همچنانکه عنوان شد، پس عده‌ای با اتیکتهای علمی‌ای همچون پرفسور و دکتر، اما به لحاظ سیاسی فاشیست و غیردمکرات و غیر کورد زبان، چرا باید در آمریکا و اروپا نشسته و به نام ایران و به کام فرقه خود، برای کوردستان نسخه توسعه بپیچند؟!  مگر نه اینکه، پروژه توسعه می‌بایست هویتهای فرهنگی، مشارکت، شفافیت و پاسخگویی را دربرداشته باشد؟ نشانه‌های احترام این فرقه به هویتهای غیرفارس و تمایلشان به مشارکت و همکاری با احزاب و سازمانهای غیرمرکزگرای پیرامونی در چه سطح و حدی است؟ مگر می‌شود بدون مشارکت احزاب و سازمانها و صاحبنظران غیرفارس برای بلوچها و کوردها و لرها، عربها و  … اما به نام ایران نسخه توسعه صادر کرد؟

اگر میان رضا پهلوی و دیگر احزاب و سازمانهای سیاسی مبارز که ٤٥ سال است علیه رژیم خمینی عملا در جنگ و مبارزه هستند، توافقی بوجود نیامده است، پس اصولا آقای پهلوی چگونه می‌خواهد، بعنوان نمونه، کوردستان را وارد توسعه کنند؟ مادامی که رضا پهلوی و اطرافیانش، کنشگران حقوقی و حقیقی و مبارزان مردمی مناطق غیرفارس زبان را انکار و نفی می‌کنند، این عالمان بی عمل با چه صلاحیتی می‌خواهند پا به کوردستان بگذارند و از دخالت در سرنوشت کوردستان سخن برانند؟

ساده‌تر بگویم، برای توسعه کوردستان و با در نظر گرفتن اهمیت ساختار فرهنگی، اجتماعی و تاریخی یک سرزمین در امر توسعه دموکراتیک، فرقه پهلوی با اتکاء به کدام صلاحیت دموکراتیک در حال ارائه طرح توسعه برای کوردستان هستند؟

آیا خودشان و با خودشان و برای خودشان، کوردستان را وارد پروژه مورد نظر خواهند کرد یا با همکاری و همدستی نیروهای بومی و مشروع ( از لحاظ سیاسی) این پروژه را عملیاتی خواهند کرد؟

 

آیا فرقه پهلوی در رابطه با ” توسعه همه‌جانبه و پایدار” به گسلها و گسستهای سیاسی، امنیتی و فرهنگی موجود میان خود و دیگران اندیشیده‌اند؟

تصور کنید که تصور کردنش هم محال است، ملت کورد فرقه پهلوی را برفراز احزاب و شخصیتهای مبارز کورد که در طول ٤٥ سال گذشته دینامیزم اجتماعی کوردستان را در لوای یک جنبش تاریخی و دموکراتیک رهبری کرده‌اند ( نمونه اعتصابات کوردستان) و هزاران جانی که فدای آرمانهای این جنبش شده‌است را فراموش کنند یا نادیده بگیرند و به عناصر نامحبوب و نامطلوب این فرقه برای اداره و توسعه کوردستان خوش‌آمد بگویند!

تصوری که تصورکردنش هم محال است.

 

 

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*